وارثین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

طواف عشق

08 آذر 1393 توسط خدادادي

الماس اگرچه از همه ی جوهرها، شفاف تر است، سخت تر نیز هست. ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق، تنها با یقین مطلق ممکن است…
و ای دل!
تو را نیز از این سنت لاتغیر خلقت، گریزی نیست. نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بالا آزموده اند و لاغیر…
صحرای کربلا به وسعت همه تاریخ است.
صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کار به یک ” یا لیتنی کنت معکم” ختم نمی شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ، انسی اینگونه هست یا خیر!
اگر هست که هیچ، تو نیز از قبله داران دایره طوافی، و اگر نه…
دیگر به جای آنکه با زبان “زیارت عاشورا” بخوانی، در خیل اصحاب آخرالزمانی حسین، با دل به زیارت عاشورا برو…

 نظر دهید »

قافله عشق

08 آذر 1393 توسط خدادادي

قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا…
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
… و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی…
یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست … اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند.

 نظر دهید »

این نیرو از حسین نیست،این خداست که به حسین نیرو داده است...

04 آذر 1393 توسط خدادادي

 نظر دهید »

شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است.

04 آذر 1393 توسط خدادادي

مداح شهیدی که به پیشواز محرم رفت…
بوی محرم که میاد، سینه‌زن‌ها و روضه‌خوان‌ها و همه خدمه‌های دستگاه امام حسین (ع)، هوایی می‌شوند. یکی از اون‌هایی که خیلی توی جبهه هوایی شده بود، روضه‌خوان امام حسین (ع)، شهید حسن مقدم بود.یک هفته به محرم مونده بود و ما آماده می‌شدیم برای محرم سال 65. بعضی‌ها هم مرخصی گرفته بودند یا رفته یا می‌خواستن بروند تهران برای محرم. از منطقه هم قول و قرار برای حسینیه لباس فروش‌ها و مسجد جامع بازار گذاشته بودند. ما هم قول داده بودیم که امسال محرمآ لااقل به هیئت‌های عزاداری می‌رسیم.

بوی محرم که میاد، سینه‌زن‌ها و روضه‌خوان‌ها و همه خدمه‌های دستگاه امام حسین (ع)، هوایی می‌شوند. یکی از اون‌هایی که خیلی توی جبهه هوایی شده بود، روضه‌خوان امام حسین (ع)، شهید حسن مقدم بود. از روز هشتم ذی‌الحجه به بعد، دیگه کارش شده بود گریه و زاری. مدام توی روضه‌هاش می‌گفت: ارباب، آهسته‌تر برو تا ما هم به قافله‌ات برسیم. حتی روزهای جشن عید غدیر هم حالات حسن رو عوض نکرد. حتی تعقیبات بین نماز رو هم با سوز و گریه می‌خوند. بعضی‌ها به او اعتراض کردند و بعضی‌ها هم به من گفتند که به حسن تذکر بده که ایام جشن غدیره، اینقدر با حزن نخونه. اما من که جرئت نمی‌کردم به حسن چیزی بگم. درسته من روضه‌خوان گردان بودم، اما اون هم حسن مقدم بود و همه بچه‌ها دوستش داشتند. بعد از عید غدیر دستور دادند که آماده‌باش صد در صده شده و آماده باشید برای اعزام به منطقه عملیاتی.

نمی‌دونستیم قراره کجا عملیات کنیم. تا اینکه اتوبوس‌ها اومدند و ما از قلاجه سوار شدیم و سر از شهرستان نقده درآوردیم و داخل یک مدرسه مستقر شدیم. شب توی مدرسه نقده، مراسم سینه‌زنی داشتیم و حسن، مجلس گردان بود و یک لحظه گریه‌اش بند نمی‌اومد.

اون شب، اول مجلس، این شعر را خوند که لرزه به تن ما انداخت:

شب‌های دراز بی عبادت چه کنم

طبعم به گناه کــــرده عادت چه کنم

گویند کریـــم ما گنه می‌بخشــــد

او می‌بخشد، من از خجالت چه کنم

و در آخر هم به شهدا التماس می‌کرد که ما رو هم همراه خود ببرید.

روز یکشنبه 9 شهریور 65، از صبح تا ظهر اجازه دادند که در اختیار خودمون باشیم و اجازه دادند هر کس می‌خواهد داخل شهر برود، آزاد است. من هم با حسن راه افتادیم که چرخی توی شهر بزنیم. هم‌وطنان آذری زبان شهر نقده داشتند تکایا و حسینیه‌هاشون رو برپا می‌کردند. بوی محرم به مشام می‌رسید و حسن بی‌تاب بود. نهار رو که خوردیم، اسم یک تعداد رو خوندند که سریع تجهیزات بگیرند و آماده شوند برای عملیات. اسم من و حسن رو هم خوندند.

من بسیجی بودم و حسن پاسدار بود. حسن لباس سبز پاسداریش رو که تازه جیره گرفته بود، پوشید و بند حمایل بست و نارنجک‌ها رو بهش آویزون کرد و من هم لباس خاکی پوشیدم.

یک مینی بوس و چند تا وانت وارد مدرسه شدند و بعد از زیر قرآن رد شدن و وداع با بقیه بچه‌ها، سوار ماشین‌ها شدیم. هنوز هوا روشن بود که به پادگان پسوه رسیدیم و از اونجا به گردان‌ها به عنوان تخریبچی، مامور شدیم. من رفتم گردان حضرت قاسم (ع) و حسن رفت گردان حضرت علی اصغر (ع) لشگر 10 سیدالشهداء (ع).

کامیون‌های کمپرسی آمدند و بچه‌های گردان‌ها رو سوار کردند برای انتقال به خط مقدم و من و حسن هم از هم جدا شدیم. هوا گرگ و میش بود که روی ارتفاع کدو در پیرانشهر از ماشین‌ها پیاده شدیم و دسته‌ها به خط شدند و فرمانده‌ها شروع کردن به توجیه نیروهاشون. من هم تو فکر حسن بودم که ماشین نیروهای گردان حضرت علی اصغر (ع) رسید. هوا داشت تاریک می‌شد که شام رو هم پخش کردند و گفتند همه شام بخورند. شام کنسرو ماهی و نون بود و من چون تجربه خوردن این شام و تشنگی رو داشتم شام نخوردم.

داشتم نارنجک‌هام رو روی بند حمایل محکم می‌کردم که یکی از پشت سر بغلم کرد و کتف‌هام رو سفت گرفت و تا اومدم بفهمم کیه، دو تا ماچ از صورت من گرفت و من رو رها کرد. من تا صورت برگردوندم، او دیگر چند متری از من دور شده بود. حسن مقدم بود که خندان از من دور می‌شد و با خنده می‌گفت: بالاخره ماچت کردم. من رو حلال کن و در حالی که با سیم خاردارقطع‌کن بازی می‌کرد، از ارتفاع کدو به پایین سرازیر شدند. ما هم بعد از گردان حضرت علی اصغر (ع) حرکت کردیم.

ساعت از دوازده گذشته بود که درگیری روی ارتفاعات دوروبر ما شروع شد. سمت راست ما ارتفاع 2519 و شهید صدر بود و سمت چپ ما ارتفاعات وارس و سَکران. با شروع درگیری، منورهای دشمن آسمان رو روشن کرد. تا اینجا دشمن هنوز متوجه حضور ما در داخل شیار «اِنِه» نشده بود. آتش سنگینی از سوی دشمن روی ارتفاع 2519 و شهید صدر اجرا می‌شد. مشکل وقتی بوجود آمد که هواپیماهای دشمن با ریختن منورهای خوشه‌ای، تمام منطقه رو روشن کردند. به طوری که ما از داخل دره کِدو به وضوح درگیری روی ارتفاعات رو مشاهده می‌کردیم. وقتی منوّرهای خوشه‌ای از نورافشانی می‌افتادند باقی مانده اون مثل گلوله های آتش به سمت زمین میومد و منطقه درگیری ما هم بیشه‌زار خشکی بود که به دشت منتهی می‌شد. ارتفاع علف‌های گندمی هم كه تا ساق پا می‌رسید، یکپارچه آتش می‌شد.

شهید اسماعیل خوش سیر از بچه‌های تخریب بود که منطقه رو شناسایی کرده بود. دیدم خیلی نگرانه. گفتم: اسماعیل چیه؟ گفت: باقی مونده این منورها زمین رو آتش میزنه. خدا به ما رحم کنه. صدای مکالمه بی‌سیم میومد. از قرارگاه می‌گفتند چرا درگیر نمیشین. از وقتی اسماعیل از سوختن علف‌های خشک گفت، تو فکر رفتم که خب! اگه زمین آتیش بگیره، چه جوری باید وارد میدون مین شد و چه جوری باید معبر زد؟

توی این فکرها بودم که شنیدم از بی‌سیم صدا میاد که نمیشه وارد میدون شد. میدون مین آتیش گرفته. تا این خبر رو شنیدم دلم ریخت. چون دو تا تیم از بچه‌های تخریب که مامور به گردان علی اصغر (ع) بودند باید تو این میدون معبر می‌زدند. از همه بیشتر، نگران شهید حسن مقدم بودم. چون می‌دونستم «حسن» به آتیش میزنه. به اسماعیل گفتم: مسیر معبر حسن مقدم رو بلدی که اگه نیاز شد کمکشون کنیم؟ گفت: آره.

آتیش دشمن روی بچه‌ها قفل شده بود و از زمین و آسمون آتیش می‌ریخت. شب از نیمه گذشته بود و هر چه می‌گذشت، به صبح و روشنایی هوا نزدیک و فرمانده‌ها نگران‌تر می‌شدند. دستور رسید که تا هوا روشن نشده، نیروها رو از منطقه درگیری خارج کنید. همه متحیر بودند که چه اتفاقی افتاده، اما دستور این بود و باید اجرا می‌شد. در مسیر برگشت، پشت یک تخته سنگ دیدم بی‌سیم‌چی که همراه حسن بود نشسته. تا من رو دید اومد به سمتم و گفت: حسن هم پرید. گفتم: اکبر چی میگی؟ گفت: پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه‌ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد. خبر شهادت حسن برای من که روحیات او در روزهای آخر رو دیده بودم، غیر منتظره نبود. اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه. به اسماعیل گفتم: من میرم سمت معبر بچه‌ها و برمی‌گردم؛ اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره‌ها اجازه نمی‌داد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خار و خاشاک، تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه‌هایی که عقب می‌اومدند به گوش می‌رسید. به فکرم رسید که بچه‌ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن.

نگران بودیم که در مسیر برگشت، چون بچه‌ها با عجله عقب میان، وارد میدان مین شوند. دو سه گردان پایین رفته بودند و باید بالا می‌اومدند. جاده‌ای نبود و همه مسیر، صخره‌ای و سنگلاخ بود و من هم با کفش کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره‌ها دویده بودم که کف کتونی‌ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت می‌کرد. بخش زیادی از مجروح‌ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم. نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه‌ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم، اجازه ندادند.

عملیات کربلای 2 واقعا کربلایی بود. مجروح‌های عملیات به سختی و طی چند روز بالا آورده شدند و شهدای عملیات، خیلی‌هاشون یکی دو ماه بدن‌هاشون روی زمین افتاده بود. روزی که حسن شهید شد، 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب آوردند، یک اربعین از شهادت اربابش امام حسین (ع) گذشته بود. یعنی بیش از 50 روز بدن روضه‌خوان 19 ساله، بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت. شهید حسن مقدم به آرزویش که رسیدن به اربابش بود رسید و ما ماندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم. حالا ما سینه‌هامون در فراق اون‌ها تنگ شده. ای کاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین (ع) دلتنگ ما بشوند و نام ما را ببرند و یادی از ما کنند.

منبع: خبرگزاری فارس

راوی: جعفر طهماسبی

 نظر دهید »

رهنمودهای معصومین و پاسداری از نهضت عاشورا

28 آبان 1393 توسط خدادادي

پس از وقوع حماسه‏ ی خونین کربلا، جبهه ی باطل و حاکمان جائر در منزوی کردن و از یاد بردن و تحریف اهداف نهضت امام حسین علیه‏السلام تلاش‏های بسیاری کردند. در مقابل، امامان معصوم علیهم‏السلام هر یک از دیگری، با تعالیم عملی و گفتاری عمیق و ظریف خود ضمن خنثی کردن تبلیغات منفی امویان و یزیدیان و پیروان آنان، از حماسه‏ ی خونین حسینی علیه‏السلام برای همیشه پاسداری کردند. پیشوایان معصوم علیهم‏السلام در فرصت‏های مناسبی که برایشان پیش می‏ آمد، با بیانات عاطفی، کوبنده، سازنده و بیدار کننده‏ ی خود، شیعیان را به اموری که نقش احیاگرانه و حفظ کننده‏ ی نهضت جدشان امام حسین علیه‏السلام داشت، ترغیب و توصیه می‏کردند، از جمله اموری که در این جهت به آن‏ها توصیه و سفارش می‏ فرمودند به شرح زیر است:

- اندوهناک بودن در مصایب آن حضرت؛

- گریستن در مصائب آن حضرت؛

- مرثیه‏ خوانی و نوحه‏ سرایی؛

- برپا داشتن مجالس و اجتماعات سوگواری؛

- هزینه کردن اموال برای مراسم بزرگداشت امام؛

- سرودن شعر در زمینه‏ ی ابلاغ پیام عاشورا و مصایب آن و نیز افشای جنایات بنی‏ امیه؛

- زیارت سرزمین کربلا؛

- ارج نهادن به خاک کربلا و سجده نمودن بر تربت آن حضرت؛

- یاد کردن از امام حسین علیه‏السلام هنگام نوشیدن آب؛

- بزرگداشت اربعین حسینی.

همین توصیه‏ های معصومین علیهم‏السلام همراه با ذکر اجر معنوی آن و نیز تأکید و اهتمام بزرگان دین، علما و مراجع شیعه و حوزه‏های علمیه به ویژه در عصر کنونی، رهنمودهای ارزنده‏ ی بنیان‏گذار جمهوری اسلامی «امام خمینی قدس سره» و توصیه‏ های سودمند «آیة الله خامنه‏ ای (دام ظله العالی)» سبب شد تا با عزاداری و گرامیداشت حماسه‏ ی خونین کربلا در شکل‏های مختلف عزاداری، اعم از مجالس وعظ و مرثیه، دسته‏ های سینه‏ زنی و زنجیرزنی، توسل به شهیدان کربلا، تعزیه‏ خوانی، ساختن تکایا و خیمه‏ گاه‏ها و حسینیه‏ های کوچک و بزرگ و تشکیل هیئت‏ های عزاداری به نام سیدالشهدا و سایر شهیدان کربلا و نیز نصب پرچم‏های سیاه بر در و دیوار و دیگر مظاهر سوگواری تا به امروز، نام و یاد حسین علیه‏السلام جاودانه بماند.

در ذیل به بیان احادیث و سخنانی از معصومین(علیهم السلام) درمورد بعضی از محورهای فوق می پردازیم.

مجالس وعظ و سوگواری و نوحه سرایی

در ترغیب و دعوت به برپایی اجتماعات دینی و مجالس ذکر و احیای یاد و خاطره‏ی اهل بیت علیهم‏السلام به ویژه خاطره‏ ی کربلا، دستورها و سفارش‏های فراوانی وارد شده است تا در چنین مجالس و محافل، معارف دینی و ویژگی‏ها و فضایل و مناقب شخصیت ائمه علیهم‏السلام و شهدا بیان شود و در نهایت موجبات بقای مکتب و گسترش تعالیم و معارف اسلام و دستورهای انسان‏ ساز وحی و جاودانگی نهضت عاشورا فراهم می‏گردد.

در این جا به برخی از این فرمان‏ها اشاره می‏کنیم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

علیک بمجالس الذکر(بحارالانوار،ج75،ص465؛میزان الحکمه،ج2،ص56)

بر تو باد به برپایی مجالس دینی و شرکت در آن.

در روایتی دیگر فرمود:

ارتعوا فی ریاض الجنة قالوا: یا رسول الله! و ما ریاض الجنة؟ قال: مجالس الذکر(همان،ج93،ص163)

هر گاه به باغی از باغ‏های بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید. سؤال شد: باغ‏های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر (و اجتماعاتی که در آن یاد خدا و اهل بیت علیهم‏السلام و حسین علیه‏السلام زنده می‏شود).

امام صادق علیه‏السلام به «فضیل» که از شیعیان بود فرمود: آیا مجلس تشکیل می‏دهید و بحث و گفتگو دارید؟ وقتی فضیل جواب مثبت داد. امام علیه‏السلام فرمود:

ان تلک المجالس أحبها، فأحیوا أمرنا، رحم الله من أخیا أمرنا، یا فضیل! من ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله ذنوبه…؛(وسائل الشیعه،ج10،ص392)

من این مجالس (عزاداری حسین علیه‏السلام) را دوست دارم، با تشکیل این نوع مجالس امر ما اهل بیت علیهم‏السلام را زنده کنید. ای فضیل! کسی که ما را یاد کند یا با شنیدن (مصایب ما) ما حتی به اندازه‏ی بال مگسی بگرید، خداوند گناهان او را بیامرزد.

امام رضا علیه‏السلام نیز فرمود:

من جلس مجلسا یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم یموت القلوب؛(همان)

هر کس در مجلسی که امر ما اهل بیت علیهم‏السلام در آن زنده می‏شود، شرکت کند. آن روزی که همه ‏ی دل‏ها می‏ میرد، دلش نمی‏ میرد.

نیز امام راحل قدس سره به پیروی از فرمایش اجدادش در این مورد می‏گوید: الآن 1400 سال است که با این منبرها، با این روضه‏ ها، با این مصیبت‏ها و این سینه‏ زنی‏ها، ما را حفظ کرده‏ اند و تا حال آوردند اسلام را.(صحیفه نور،ج8،ص69)

مرحوم شهید آیة الله مطهری قدس سره در این باره می‏گوید: جوانی از من پرسید اگر بنا است مکتب امام حسین علیه‏السلام احیا شود آیا ذکر مصیبت امام حسین علیه‏السلام هم ضرورتی دارد؟ گفتم: بله، دستوری است که ائمه‏ی اطهار علیهم‏السلام به ما داده ‏اند و این دستور فلسفه ‏ای دارد و آن این که هر مکتبی اگر چاشنی ‏ای از عاطفه نداشته باشد و صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد آن قدرها در روح‏ها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد. ولی اگر یک مکتبی چاشنی‏ ای از عاطفه داشته باشد این عاطفه، به آن حرارت می‏دهد، معنی و فلسفه‏ی یک مکتب را روشن می‏کند، به آن مکتب منطق می‏دهد، آن مکتب را منطقی می‏کند. بدون شک مکتب امام حسین علیه‏السلام منطق و فلسفه دارد، درس است باید آموخت؛ اما اگر ما دایما این مکتب را صرفا به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش آن گرفته می‏شود و اساسا کهنه می‏گردد. این بسیار نظر بزرگ و عمیقانه‏ای بوده است. یک دوراندیشی فوق ‏العاده عجیب و معصومانه‏ ای بوده است که گفته‏ اند برای همیشه این چاشنی را شما از دست ندهید؛ چاشنی عاطفه، ذکر مصیبت حسین بن علی علیه‏السلام یا امیرالمؤمنین علیه‏السلام یا امام حسن علیه‏السلام یا ائمه دیگر علیهم‏السلام و یا حضرت زهرا علیهاالسلام است. این چاشنی عاطفه را حفظ و نگه‏داری بکنیم. (مرتضی مطهری،سیری در سیره نبوی،ص58)

از این‏رو در روایات دیده می‏شود که امامانی همچون امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام وصیت می‏کنند تا مقداری از مال آنان در مراسم عزاداری و نوحه سرایی، که به مناسبت ایشان برگزار می‏شود، صرف گردد.(وسائل الشیعه،ج12،ص88 وج13،ص294)

این برای آثاری است که بر آن مجالس عزاداری مترتب است و این نوع پاداش‏ها و آثار مترتبه برای عزاداری‏ها و نوحه ‏سرایی‏های، جهت‏دار و هدف‏دار است. امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام در برپایی مجالس عزا، به جنبه ‏ی سیاسی آن توجه می‏کردند تا با تشکیل چنان مجالسی مسائل و مصایب و علل مظلومیت امامان علیهم‏السلام به ویژه حسین بن علی علیه‏السلام مطرح گردد و مسلمانان به وظایف خود در برابر طاغوت زمان آشنا شوند. نه به رسم نوحه سرایی دوران جاهلیت که به صورت حرفه درآمده بود و در آن یاوه می‏ بافتند و حق را، ناحق و ناحق را حق جلوه می‏دادند. اما نوحه‏ سرایی حتی تباکی و اظهار تأثر برای امامان و به خصوص سیدالشهدا علیه‏السلام که فلسفه‏ ی اساسی ای دارد و در روایات زیادی مستحب و مطلوب به شمار آمده است؛ باید جهت‏دار و با توجه به فلسفه‏ی آن انجام پذیرد و از هر گونه حواشی و بیهوده‏ گویی‏ها پرهیز شود.

امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

اذا لم یجئک البکاء فتباک؛ فان خرج منک مثل رأس الذباب فبخ بخ؛ (بحارالانوار،ج92،ص434)

اگر حالت گریه به تو دست نمی‏دهد خودت را به گریه وادار و حالت حزن و غم و اندوه به خود بگیر؛ زیرا اگر به اندازه‏ی سر مگسی اشک از چشم تو بیرون آید، بر تو مبارک است و جای خوشحالی دارد.

با توجه به این روایت و روایات دیگر در می ‏یابیم که هدف از عزاداری به شیوه‏های مختلف، احیای ذکر و یادآوری امر اهل بیت علیهم‏السلام و مکتب است هر چند فواید و آثار جانبی معنوی و قلبی برای خود فرد پدید می‏آورد، لذا رعایت شئون مناسب عزاداری و دوری از خرافات و امور وهن‏آمیز از حزن در مصیبت امام حسین علیه‏السلام داشته باشد و در جهت آن هدف و فلسفه‏ی مربوط باشد امری نیکوست که یکی از آنان، پوشیدن لباس سیاه بر تن و… است.

زیارت قبر اباعبدالله الحسین

توصیه‏ ی معصومین علیهم‏السلام به زیارت قبور ائمه علیهم‏السلام به ویژه سالار شهیدان حسین بن علی علیه‏السلام، در طول تاریخ پیوسته شیعیان را به سوی کربلا و مزار حسینی سوق داده و آن‏قدر تعابیر ارزشمند در زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام آمده است که عاشقان آن حضرت علیه‏السلام همه‏ ی خطرها را تحمل کرده و در سهمناک‏ترین شرایط به زیارت قبرش روی می‏آورده‏ اند.

در سایه‏ ی این توصیه ‏ها و شوق عاشقان برای زیارت سرزمین کربلا، خاطره ‏ی عاشورا و فداکاری‏های حسین علیه‏السلام و یاران باوفای آن حضرت زنده نگاه داشته شده است. در ذیل به چند روایت اشاره می‏شود: در روایتی آمده است:

من زار کمن زار الله فی عرشه؛(بحارالانوار،ج101،ص26)

زیارت کننده‏ ی حسین علیه‏السلام به سان کسی است که خدای را در عرشش زیارت کرده است. نیز امام کاظم علیه‏السلام می فرماید:

من زار الحسین علیه‏السلام عارفا بحقه، غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر؛(همان،ص138)

کسی که زیارت کند حسین علیه‏السلام را در حالی که آشنا به حق و مقام اوست، خداوند گناهان گذشته و آینده ی او را می‏آمرزد.

ارج نهادن به تربت کربلا

در فقه اسلامی، خوردن خاک به هیچ وجه جایز نیست، مگر تربت مقدس سیدالشهدا علیه‏السلام که به قصد شفا مورد استفاده قرار می‏گیرد. در روایات آمده است، تربت حسینی موجب شفای دردها و ایمنی از بلاها و هر خوف و بیمی است. در کتبی که در این زمینه نگارش یافته است، روایاتی با ذکر نمونه های عینی و آثار و برکات تربت حسین علیه‏السلام بیان شده است. از جمله «مرحوم محدث قمی» در کتاب فوائد الرضویه و… مواردی را آورده است که به ذکر چند روایت از آن اشاره می‏شود:

در روایت است که حوریان بهشتی آن گاه که یکی از ملائکه را می‏بینند که مأمور است به زمین کربلا سیر کند، از او تقاضای آوردن تربت امام حسین علیه‏السلام و تسبیح تربت او را، به رسم هدیه می‏کنند. (مفاتیح الجنان،باب ذکر فوائد تربت امام حسین علیه السلام)

امام صادق علیه‏السلام کیسه ‏ای داشت که در آن تربت سیدالشهدا علیه‏السلام را نگه‏داری می‏کرد و هنگام نماز، آن تربت را در سجده‏ گاهش قرار می‏داد و بر آن سجده می‏کرد و می‏فرمود:

السجود علی تربة الحسین یخرق الحجب السبع؛ (بحارالانوار،ج2،ص153)

سجده بر تربت حسین علیه‏السلام حجاب‏های هفت گانه را کنار می‏زند؛ یعنی باعث قبولی نمازی می‏شود که با این مهر خوانده می‏شود و آن نماز به آسمان می‏رود.

قابل ذکر است که ساختن مهر و سجده بر آن در نماز، از مفاد این روایت و روایات مشابه استفاده می‏شود.

نیز امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

حنکوا أولادکم بتربة الحسین؛ فانها أمان؛(وسائل الشیعه،ج10،ص410)

کام فرزندان خود را پس از ولادت با تربت حسین بن علی بردارید که مایه ی سلامت و ایمنی آنان است.

روشن است این توصیه ‏ها به استفاده از تربت حسینی علیه‏السلام حافظ و تداوم ‏بخش یاد و خاطره‏ ی نهضت اباعبدالله الحسین علیه‏السلام خواهد بود.

به همین جهت دشمنان اهل بیت علیهم‏السلام وجود قبر حسین علیه‏السلام را مزاحم حاکمیت مطلق و بی حد و حصر خود می ‏دیدند و احساس می‏کردند که قبر حسین علیه‏السلام هم مصیبتی برای آن‏ها شده است، از این‏رو تصمیم گرفتند که قبرش را خراب کنند و بارها این چنین کردند به طوری که تمام آثار آن را محو و زمین آن را هموار کردند و به قبر آن حضرت آب بستند تا نشانی از آن باقی نماند؛ لکن تمام این تلاش‏ها بیهوده بود و نتیجه ‏ی معکوس داد و تمایل و هجوم مردم برای زیارت آن مرکز الهی بیشتر و بیشتر شد.

از جمله‏ ی آن حاکمان جائر، «متوکل» بود که بارها بر قبر امام حسین علیه‏السلام آب بست تا آن قبر را ویران کند. در تاریخ آمده است: یک زن مغنیه و خواننده و رقاصه‏ای بود که سرپرست و رئیس هم‏نوعان خود بود یک وقت متوکل سراغ او را گرفت گفتند: نیست؟ بعد از مدتی که از مسافرت برگشت از او جویا شد: کجا رفته بودی؟ جواب داد: به زیارت مکه رفته بودم. متوکل گفت: الآن که وقت زیارت مکه نیست. نه ماه ذی الحجه است که وقت حج باشد و نه ماه رجب است که وقت خاص عمره باشد. از این‏رو به آن زن مشکوک شد اصرار ورزید تا واقع را بگوید، پس از اصرار زیاد معلوم شد این زن به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام رفته بود که متوکل با شنیدن این خبر آتش گرفت فهمید که امام حسین را نمی‏توان از قلب و دل‏ها جدا کرد و به فراموشی سپرد.(مرتضی مطهری،حماسه حسینی،ج1،ص126)

یاد کردن حسین هنگام نوشیدن آب

در میان مصایب وارده بر امام حسین علیه‏السلام و یاران و همراهانش، مصیبت تشنگی سخت‏ ترین و جانکاه‏ترین آن‏ها به شمار می‏آید.
«شیخ مفید قدس سره» نقل می‏کند: ابن‏ زیاد طی نامه‏ای برای عمر سعد نوشت که بین حسین و یاران وی و آب فرات فاصله بینداز و حائل شو و کار را برایشان سخت بگیر! مگذار که یک قطره آب بنوشند. عمر سعد سه روز قبل از شهادت امام حسین علیه‏السلام پانصد سوار را بر شریعه گماشت و آب را بر روی آن حضرت و همراهانش بست.

در روایات وارده در مورد حادثه ‏ی کربلا و شهادت امام حسین علیه‏السلام، از داستان گفتگوی جبرئیل و آدم علیه‏السلام و یادآوری آن حادثه توسط پیامبران به ویژه پیامبران خاتم صلی الله علیه و آله و نیز ائمه‏ی معصومین علیهم‏السلام تا یاد کرد حضرت ولی عصر (عج) از مصایب جدش حسین علیه‏السلام آمده است و بیشترین مصیبتی که تکیه کلام آن بزرگواران معصوم علیهم‏السلام بوده، مصیبت تشنگی امام حسین علیه‏السلام و یارانش به ویژه مصیبت تشنگی طفل شیرخوارش علی اصغر علیه‏السلام است. از زبان خود امام حسین علیه‏السلام خطاب به شیعیانش وارد شده است که فرمود:

شیعتی! ما ان شربتم عذب ماء فاذکرونی؛(مقرم،مقتل الحسین،ص307)

شیعیان من! هنگام نوشیدن آب گوارا، از تشنگی من یاد کنید. بر اساس این روایت و سایر روایات وارده، در فضیلت یادآوری عطش اباعبدالله علیه‏السلام و لعن قاتلان آن حضرت، مراجع تقلید یکی از آداب آشامیدن آب را در رساله‏های عملیه چنین یادآوری کرده‏اند: بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله علیه‏السلام و اهل بیت علیهم‏السلام ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید»!(توضیح المسائل امام خمینی(ره)،مسأله 2638)

در همین جهت، یکی از شیوه‏های تبلیغی و روشنگرانه‏ی نهضت عاشورا، که امام زین‏ العابدین علیه‏السلام آن را انجام داد، (همانگونه که در پیش ذکر شد،) بهره گرفتن از شهادت امام حسین علیه‏السلام با لب تشنه بود که می ‏فرمود: قتل ابن‏رسول الله عطشانا؛ (سیدبن طاووس،الملهوف،ص28) پسر رسول خدا تشنه جان داد و کشته شد.

روشن است که یکی از علل جاودانگی نهضت امام حسین علیه‏السلام، جنایت‏های غیر انسانی و ظالمانه‏ ی دشمن به شمار می‏ آید (که در بخشی به آن خواهیم پرداخت) که با شنیدن و تصور هر یک از اعمال وحشیانه قلب انسان‏ها جریحه‏دار می‏شود و او را از جنایت وارد شده، بسیار متأثر و از عامل جنایت بیزار می‏سازد که یکی از آن جنایت‏های ضد انسانی،بستن آب به روی فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسین علیه‏السلام و یارانش بود، از این مسئله‏ ی تشنگی شهدای کربلا در هنگام شهادت، در ردیف عوامل حفظ و جاودانگی نهضت حسین علیه‏السلام شایسته‏ ی شمارش است.

اربعین حسینی

یکی از عواملی که در حفظ و تداوم نهضت عاشورای حسینی نقش مؤثری دارد بزرگداشت اربعین آن حادثه‏ ی غمبار است که در اولین اربعین قیام کربلا، مراسم باشکوه و به یادماندنی برگزار شد. و بعد از آن مراسم اربعین به عنوان یوم الله برگزار می‏شود و مردم از این رهگذر، نهضت امام حسین علیه‏السلام را مرور می‏کنند و با اهداف آن آشنا می‏شوند. اربعین تنها، روزی از روزهای سال نیست، بلکه آینه‏ ای است که در برابر چشمان میلیون‏ها انسان متعهد، که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرم نقش می‏بندد. اربعین روز باشکوهی است که از خون حسین علیه‏السلام حیات گرفته و نقطه ‏ی آغاز تبلیغ آرمان کربلا از طریق اشک شد، چرا که در این روز اولین مجلس عزارداری برای اباعبدالله علیه‏السلام و تبلیغ آرمان آن حضرت علیه‏السلام در کنار تربتش صورت گرفت.

از بعد تاریخی، در این که در اولین اربعین بعد از شهادت امام علیه‏السلام، یعنی روز بیستم صفر سال 61 هجری قمری چه کسانی مزار شهیدان کربلا را زیارت کردند و آیا در همین اربعین بود که اهل بیت امام حسین علیه‏السلام خود را به قتلگاه و مزار شهیدان کربلا رسانیدند، یا در اربعین‏های دیگر؟ میان مورخان اختلاف بسیاری است.

اما مسلم است که در اربعین اول، «جابر بن عبدالله انصاری» و «عطیة بن سعد بن خباده‏ی عوفی» مزار شهدای عاشورا را زیارت کردند. زمانی که جابر از مدینه برای زیارت قبر اباعبدالله علیه‏السلام به کربلا آمد عطیه نیز در کنار او در کربلا حاضر شد. لازم به ذکر است همان گونه که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله و مورد عنایت آن حضرت بود عطیه‏ ی عوفی نیز از شاگردان برازنده‏ی «ابن‏عباس» در علم تفسیر و نیز از مفسران دانشمند و صاحب تفسیر آن روزگار به شمار می‏آمد؛ البته مراد از عطیه، غلام جابر، که در زمان خلافت علی علیه‏السلام در کوفه متولد شد و حضرت امیر علیه‏السلام او را به درخواست پدرش سعد بن خباده عطیة نامید، نیست.

این دو بزرگوار اساس مراسم اربعین حسینی را بنا نهادند و از آن پس، هر سال مراسم بزرگداشت اربعین عاشورای امام حسین علیه‏السلام باشکوه و عظمت تمام برگزار شد که تا کنون نیز ادامه دارد و شیعیان در اربعین حسینی علیه‏السلام در کشورها و شهرهای مختلف به یاد حماسه‏ی اباعبدالله این روز را گرامی می‏دارند. و همراه با دسته‏های سینه‏زنی و عزاداری به تعظیم شعایر دینی می‏پردازند.

پیشوایان معصوم علیه‏السلام نیز با توجه به آثار ارزنده‏ی تشکیل این نوع مراسم حسینی علیه‏السلام به ویژه اربعین آن حضرت علیه‏السلام، در مورد اربعین بسیار تأکید کرده ‏اند، از جمله ‏ی آن‏ها، ترغیب و دعوت به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام در اربعین آن حضرت است که در این زمینه امام حسن عسکری علیه‏السلام آن را از نشانه های مسلمانان شیعه و مؤمن معرفی کرده و می‏فرماید:

علامات المؤمن خمس: صلاة احدی و خمسین: و زیارة الأربعین؛ و التختم بالیمین؛ و تصعید الجبین؛ و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم؛(بحارالانوار،ج98،ص348)

نشانه ‏های مؤمن پنج چیز است: 51 رکعت نماز (واجب و مستحب در شبانه روز)؛ زیارت اربعین؛ انگشتر در دست راست کردن؛ پیشانی به خاک گذاشتن؛ و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.

همان گونه که مشاهده می‏شود یکی از نشانه‏های مؤمنان و شیعیان، زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام در اربعین آن حضرت است. هدف امام حسن عسکری علیه‏السلام از ترغیب به این امر این است که دوستان اهل بیت علیهم‏السلام در کنار قبر سیدالشهدا اجتماع کنند و با تشکیل مجالس عزا، با آن حضرت تجدید عهد نمایند و از ستمی که بر آن جناب و اهل بیتش وارد شده است، گفتگو کنند و بیزاری خود را از یزید و یزید صفتان اعلام دارند، و افشاگر جنایات بنی‏امیه باشند.

منبع:فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا،ابوالفضل بهشتی،قم،بوستان کتاب،1385ش



 نظر دهید »

مقدمه

26 آبان 1393 توسط خدادادي

تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
براساس سنت تاریخی، همه چیز در جهان حتی کوه‏ها و ستارگان کهنه و فرسوده می‏شود و قرآن مجید این واقعیت را این چنین بیان فرموده است: (کل من علیها فان)هر چه [بر زمین] هست فانی شونده و از بین رفتنی است.
در طول تاریخ نهضت‏ها و انقلاب‏های بسیاری به دست انسان‏ها صورت گرفته است که براساس سنت فوق تنها آثار بعضی از آنها بر جای مانده است که از آن میان، نهضت عاشورای حسینی علیه‏السلام نمود و ظهور خاص و ویژه‏ای دارد.

 نظر دهید »

اذن دخول

15 آبان 1393 توسط خدادادي

سلام علی ابراهیم

کذلک نجزی المحسنین

انه من عبادناالمومنین…

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وارثین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پاسداران فتح خونین حسینی
    • پاسداران فتح خونین حسینی
  • در محضر استاد
  • تأثیرگذاری نهضت عاشورا بر پویایی تشیع
    • بدون موضوع
  • غیرت دینی
  • غیرت دینی
  • غیرت دینی
  • غیرت دینی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس